جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 20720 تعداد نوشته های امروز : 0×

آخرین خبرها

سازمان تئاتر، راه نجات تئاتر استانهاست خرید ۱۰۸ دستگاه اتوبوس درون‌شهری برای کرمانشاه بارندگی‌های شدید مشکلی در سطح استان ایجاد نکرده است تدوین برنامه پنج ساله برای آسفالت معابر شهری کرمانشاه/۵۰ هزار میلیارد ریال از پروژه‌های سرمایه‌گذاری در حال عملیاتی شدن است چرا در رستوران های جهان شهر خلاق خوراک بیشتر دنده کباب و خورشت خلال سرو می شود/نارضایتی مسافران از پرداخت هزینه مضاعف به برخی از سایتهای گردشگری خدمات ویژه سازمان حمل و نقل مسافر در ایام نوروز نکات کلیدی درباره سلامت آجیل شب عید هوای نوروز در کرمانشاه بارانی است اعمال محدودیت های ترافیکی و ممنوعیت ورود تانکرهای حامل سوخت از مرز پرویزخان مراسم تحویل سال در هفت امامزاده و بقعه متبرکه کرمانشاه برگزار می‌شود قضات کشیک در ایام نوروز در دادسرای کرمانشاه فعالیت می‌کنند کرمانشاه در غرقاب ازخودبیگانگی ‌فرهنگی‌ و عدم تعلقات هویتی به سر می برد/ تا چه زمان سطح‌مطالبه ما باید در حد آسفالت و رنگ امیزی جداول باشد آماده‌باش ۱۶۲ جایگاه سوخت کرمانشاه برای ایام نوروز آماده‌باش ۱۲۰۰ نفر برای خدمات‌رسانی به مسافران نوروزی در کرمانشاه افزایش ۲۴ درصدی بارندگی‌ها در استان کرمانشاه حدود ۱۶ شهر کرمانشاه دچار تنش آبی اعلام ساعت کار اماکن تاریخی کرمانشاه در ایام نوروز ۴۰درصد هتل های برند کرمانشاه پر شده است/هتلداران چاره ای جز گرفتن وام‌کارمزدی سبک ندارند/بی میلی مسافر برای ماندن در اماکن اقامتی میدان آزادی کرمانشاه بازار شیرینی شب عید ۴۸ ساعت آخر داغ می‌شود + قیمت‌ها خودروهای حادثه‌ساز در کرمانشاه توقیف خواهند شد

سرنخ پلیس در قتل مردپولدار پایتخت نشین به دو دوجنسیتی رسید
02 آذر 1396 - 9:45
شناسه : 2198
1
طلوع گزارش می‌دهد؛ طلوع‌‌کرمانشاه :

ساعت ۴ بامداد دوشنبه ۲۲ آبان، مأموران کلانتری ۱۰۱ تجریش در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از درگیری مرگباری در خیابان شریعتی خبر دادند.

پ
پ
 
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طلوع، ‍‍ساعت ۴ بامداد دوشنبه ۲۲ آبان، مأموران کلانتری ۱۰۱ تجریش در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از درگیری مرگباری در خیابان شریعتی خبر دادند.

همزمان با حضور تیم جنایی در محل واقعه، یکی از شاهدان گفت دو خانم که سرنشین پژو ۲۰۷ بودند بعد از درگیری با مرد میانسال از محل گریخته‌اند. درحالی که تحقیقات برای شناسایی سرنشینان خودروی مورد نظر ادامه داشت، یکی دیگر از شاهدان، چند شماره از پلاک خودروی مورد نظر را به پلیس داد. با این سرنخ مأموران خیلی زود به‌ متهمان رسیدند. آنها دوجنسیتی‌هایی به نام‌های مرجان و میترا بودند.

متهمان که صبح دیروز برای تحقیق و بازجویی به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شده بودند درحضور بازپرس سید سجاد منافی آذر به درگیری و ارتباط با مقتول اعتراف کردند اما منکر قتل شدند و ادعا کردند او تعادلش را به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر از دست داده و سرش به زمین خورد و جان باخته بود.بدین ترتیب بازپرس جنایی برای کشف حقیقت خواستار بررسی فیلم دوربین‌های محل حادثه از سوی کارآگاهان جنایی شد. این درحالی است که نظریه اولیه پزشکی قانونی از شکستگی جمجمه مقتول حکایت دارد و خانواده‌اش نیز درخواست قصاص کرده‌اند.

آشنایی خیابانی

مرجان ۲۸ ساله، یکی ازمتهمان پرونده پس از پایان جلسه بازپرسی و قبل از انتقال به اداره آگاهی به تشریح نحوه آشنایی‌شان با مقتول و جزئیات ماجرا پرداخت.

مقتول را می‌شناختی؟

نه، همان شب در یکی از خیابان‌های شمال شهر باهم آشنا شدیم. آن شب من و دوستم میترا سوار بر ماشین می‌چرخیدیم که شهروز-مقتول- را سوار بر بنز گرانقیمتش دیدیم. همان موقع باهم آشنا شدیم و شهروز ما را به خانه‌اش دعوت کرد. من و میترا هم دعوتش را پذیرفتیم. ما با ماشین خودمان به سمت خانه مقتول رفتیم و او هم با خودروی خودش آمد.

آن شب چه اتفاقی افتاد؟

ساعتی پس از ورود به خانه با هم برسر مسائل مالی درگیر شدیم. بعد هم سه نفری از خانه بیرون رفتیم تا حساب بانکی‌ام را بررسی کنیم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

هر سه از خانه خارج شدیم و به پارکینگ رفتیم. شهروز می‌خواست با ماشین خودش بیاید و ما هم با ماشین خودمان برویم که من قبول نکردم. سر همین مسأله در پارکینگ دعوایمان شد. نیمه شب بود و کم کم داشت سر و صدای ما بالا می‌گرفت که شهروز خواست داخل پارکینگ سر و صدا نکنیم و از خانه خارج شویم و حرف بزنیم. درحالی که از دستش بشدت عصبانی شده بودم با سنگ، شیشه بنزش را شکستم. شهروز که شرایط را این‌طوری دید پیاده از خانه فرار و میترا هم او را دنبال کرد. من هم با ماشین او را تعقیب کردم. لحظاتی بعد شهروز را گرفتیم و به او گفتم چرا پولمان را نمی‌دهد.

شهروز هم خواست به خانه‌اش برویم تا به ما پول بدهد اما من قبول نکردم و قفل فرمان را از داخل صندوق عقب برداشتم و با آن ضربه‌ای به پای شهروز زدم. همان موقع روی صندوق عقب ماشینم افتاد.در صندوق عقب باز بود و شهروز در صندوق عقب را گرفته بود و رها نمی‌کرد که من دستش را کشیده و در صندوق را بستم. به محض اینکه در صندوق عقب را بستم، شهروز عقب عقب رفت و با پشت سر به زمین خورد. من همان موقع با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و سر کوچه رفتم. سر خیابان یک کانکس نگهبانی بود، ماجرا را برای نگهبان تعریف کردم که او گفت حالا که با پلیس و اورژانس تماس گرفته‌ام از آنجا بروم.

اما دوباره به محل برگشتید؟

بله، عذاب وجدان داشتیم و نمی‌دانستیم چه بلایی سرش آمده است به همین دلیل حدود ۱۵ دقیقه بعد به آنجا بازگشتیم، اما خبری از پلیس و اورژانس نبود. وقتی شرایط را این‌طور دیدم با ماشین‌ام به طرف شهروز رفتم. می‌خواستم او را سوار کنم و به بیمارستانی که در همان نزدیکی‌ها بود ببرم که دو پسر جوان ما را دیدند. ما هم از ترس اینکه دستگیر شویم دوباره سوار ماشین شده و از محل فرار کردیم.

چرا شهروز زمین خورد؟

شهروز زمانی که در خانه بود چندین بار کوکائین مصرف کرد و حالش بسیار بد شده بود. زمان درگیری هم حال مناسبی نداشت و نفس نفس می‌زد. من و دوستم او را نکشتیم چرا که او خودش زمین خورد.

برای چی این کار را می‌کردید؟

نیاز مالی. من به خاطر عمل جراحی‌ام باید ۷۰ میلیون تومان فراهم می‌کردم. عملم هم در تایلند انجام می‌شود. زمانی که برای درخواست پاسپورت اقدام کردم به من گفتند به تو پاسپورت نمی‌دهیم. چون نه دختری نه پسر، من هم به دادگاه رفتم و دادخواست دادم. آنجا بود که به من گفتند پسر هستی و برای گرفتن پاسپورت اول باید بروی سربازی. ثبت‌نام کردم و دفترچه گرفتم اما موقعی که خواستم به سربازی بروم گفتند تو دختری و نمی‌توانی بروی. از یک طرف تکلیفم مشخص نبود از یک طرف هم ۷۰ میلیون تومان نداشتم که بتوانم با آن به خارج بروم و عمل جراحی کنم.

چطور با میترا آشنا شدی؟

من و دوستم میترا چند ماه قبل در یک میهمانی با هم آشنا شدیم. دوجنسیتی بودنمان باعث شد که رابطه ما خیلی صمیمی شود.

از چه زمانی متوجه شدی که دوجنسیتی هستی؟

من پسر به دنیا آمدم اما از همان بچگی گرایش خیلی زیادی به اسباب بازی‌های دخترانه داشتم. دلم می‌خواست خانواده‌ام برایم عروسک و لاک و خلاصه هر وسیله دخترانه‌ای برایم بخرند. آن زمان کسی نمی‌دانست ماجرا از چه قرار است و خانواده‌ام مدام به خاطر این رفتار به من ایراد می‌گرفتند.

خــــــــواهر و برادرهایت مشکلی ندارند؟

نه، ما ۶ تا بچه هستیم و همه خواهر و برادرهایم ازدواج کرده‌اند و سر زندگی خودشان هستند.
میترا چه گفت؟

میترا، متهم ۲۵ ساله دیگر این پرونده است. او دیپلم دارد و به همراه مادرش زندگی می‌کند.

زمانی که مرجان با مقتول درگیر شده بود تو چه می‌کردی؟

من فقط با مشت چند ضربه به پاهای شهروز زدم، زمانی که مرجان دست او را رها کرد، عقب عقب رفت و سرش به زمین خورد به نحوی که خون خیابان را پر کرد، چون آن خیابان شیب داشت.

کار خاصی هم داری؟
من درس خواندم و دیپلم گرفتم اما به خاطر وضعیتی که داشتم هرگز نتوانستم کار خوبی پیدا کنم و مجبور شدم دست به این کار بزنم.

خانواده‌ات چطور؟

من از شوهر دوم مادرم هستم. خواهر و برادرهای ناتنی‌ام هیچ مشکلی ندارند. / ایران

دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.