استان کرمانشاه با وجود مرز رسمی، منابع طبیعی غنی و نیروی انسانی مستعد، همچنان درگیر بیکاری، رکود و مهاجرت است. این استان مرزنشین که میتوانست یکی از قطبهای اقتصادی غرب کشور باشد، در غیاب مدیریت منسجم و سیاستهای توسعهمحور، به حاشیه رانده شده است. در این تحلیل، نگاهی انداختهایم به دلایل اصلی عقبماندگی اقتصادی کرمانشاه و راههایی که میتواند آن را از بنبست فعلی خارج کند
حسام الدین شیخی – روزنامه نگار: استان کرمانشاه سالهاست در صدر فهرست استانهایی قرار دارد که نامشان با بیکاری، رکود و مهاجرت عجین شده است. با وجود موقعیت راهبردی، منابع طبیعی غنی، مرز رسمی با عراق و نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، همچنان سهم این استان از اقتصاد ملی ناچیز و ناعادلانه است.کرمانشاه میتوانست یکی از قطبهای بزرگ صادراتی کشور باشد، اما زیرساختهای تجارت مرزی همچنان ناقص و پراکندهاند. مرز رسمی پرویزخان، با همه ظرفیتهایش، بیشتر به یک فرصت از دست رفته میماند تا سکویی برای رشد اقتصادی. فقدان مدیریت منسجم، بروکراسی فرساینده و نبود اراده جدی برای فعالسازی اقتصاد مرزنشینان، باعث شده که بسیاری از فرصتها پیش از آنکه شکوفا شوند، نابود شوند.در بخش صنعت، کارخانههایی که روزی امید اشتغال هزاران خانواده بودند، امروز یا نیمهتعطیلاند یا به خاطرهها پیوستهاند. سیاستگذاریهای ناپایدار، نبود حمایت هدفمند و سرمایهگذاریهای غیراصولی، فضای تولید را فراری داده و سرمایه را به جای جذب، دفع کرده است.
در حوزه کشاورزی هم با وجود ظرفیتهای بالقوه، همچنان مشکلاتی مثل کمآبی، نبود صنایع تبدیلی، و نبود بیمه و تضمین خرید، کشاورزان را ناامید کرده است. نتیجه این چرخه معیوب، چیزی جز حاشیهنشینی، فقر و مهاجرت نیروی جوان نیست.
اقتصاد کرمانشاه بیش از هر چیز، قربانی نگاه مرکزگرایانه و بیتوجهی به توسعه متوازن در کشور است. اگر نگاه سیاستگذاران تغییر نکند و عزم جدی برای بازسازی زیرساختهای اقتصادی استان شکل نگیرد، این زخم مزمن نهتنها درمان نخواهد شد، بلکه عمیقتر هم خواهد شد.
کرمانشاه شایسته فرصتهای واقعی است، نه وعدههای تکراری.
دیدگاه