یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 21688 تعداد نوشته های امروز : 0×

آخرین خبرها

بسته‌های تشویقی برای نوسازی بافت‌های فرسوده کرمانشاه کیهان کلهر ۶۱ ساله شد / مردی که با موسیقی حرف می‌زند مشکل حقوقی شهربازی کرمانشاه حل شده و تا پایان سال به سرمایه‌گذار واگذار می‌شود افزایش میزان شیوع ویروس اچ ‌پی‌ وی در سایه سکوت و انکار ورود سامانه بارشی به کرمانشاه از فردا/ پیش‌بینی افت ۱۰ درجه‌ای دما از گمنامی کوچه‌ها تا عدم تخصیص اعتبار داشتن تیمی در لیگ برتر فوتبال باشگاه های کشور، کمترین حق کرمانشاهیان است/با قدرت در جام حذفی حاضر می شویم سکونت‌گاه‌های غیررسمی معضل شهری کرمانشاه ۷۰۰ نفر از مفاخر و نام‌آوران ۳۰۰ سال اخیر کرمانشاه معرفی می‌شوند «هشیلان»، پشت در کنوانسیون رامسر جزئیات نحوه اسقاط خودروهای فرسوده اعلام شد کاهش ۷ درصدی بارش‌های کرمانشاه/ ورود موج ناپایدار از اواسط هفته آینده خانه «آیت‌الله نجومی» موزه می‌شود یک کارگاه غیرمجاز ساخت روغن‌های تقلبی در کرمانشاه کشف شد کاراته کای کرمانشاهی عازم مسابقات جام جهانی کاراته در اسپانیا شد هوای کرمانشاه در وضعیت «ناسالم برای گروه‌های حساس» قرار گرفت ۲ مکان جدید برای نگهداری معتادان متجاهر کرمانشاه ایجاد می‌شود ۹۰ درصد حمام‌های تاریخی سنقر دچار دخل و تصرف شده‌اند «سراب یاوری» کرمانشاه مجموعه گردشگری می‌شود گرمخانه‌های استان کرمانشاه آماده ارائه خدمات هستند

روزمرگی عامل پسرفت بسکتبال کرمانشاه است/ ثباتی در ورزش کشور نمی بینیم
19 آبان 1398 - 17:48
شناسه : 135476
18
مهران شاهین طبع:یکی از مشکلاتی که بسکتبال کرمانشاه با آن دست و پنجه نرم می کند کم شدن اتحاد و همبستگی بین بزرگان این رشته می باشد، به جای اینکه دنبال علت این موضوع باشیم بیشتر درگیر مسائل روزمره شده ایم. طلوع‌‌کرمانشاه :

مهران شاهین طبع گفت:یکی از مشکلاتی که بسکتبال کرمانشاه با آن دست و پنجه نرم می کند کم شدن اتحاد و همبستگی بین بزرگان این رشته می باشد، به جای اینکه دنبال علت این موضوع باشیم بیشتر درگیر مسائل روزمره شده ایم/یکی از مشکلاتی که بسکتبال کرمانشاه با آن دست و پنجه نرم می کند اتحاد و همبستگی بین بزرگان این رشته کم شده است، به جای اینکه دنبال علت این موضوع باشیم بیشتر درگیر مسائل روزمره شده ایم، متاسفانه این موضوع به بسکتبال استان ضربه زده است، البته این اتفاق در خیلی از جوامع وجود دارد به خصوص در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است؛ در فدراسیون های مختلف ورزشی نیز شاهد این رویه غلط هستیم، در ایران نیز رشته بسکتبال نیز یک امر جدی محسوب نمی شود، این معضل در کرمانشاه بیشتر از شهرهای دیگر وجود دارد چون بسکتبال شغل اصلی خیلی از افراد نبوده و برای آن ها همیت نداشته است؛ اغلب بسکتبالیست ها، در زمینه تجارت فعالیت دارند تا نیازهای زندگی شان را برآورده کنند و به همین خاطر خیلی روی این رشته سرمایه گذاری نکرده اند؛ به هر حال شما باید کامل در اختیار ورزش باشید و یک مدیر باید روزی ۱۷ ساعت در آن کار کند/آقای محمد هیچی، برادر ناتنی ام است…

پ
پ

نامش «شاهین» است، موهای جوگندمی و قامتی که مثل دهه ۶۰ راست و ایستاده مانده، چهره امروز او، ما را به این باور می رساند که روزگاری با بزرگان بسکتبال کرمانشاه، نسل طلایی این رشته در استان را تشکیل دادند. او که در چشم به هم زدنی می توانست با پرتاب های ۳ امتیازی اش هر حریفی را به چالش بکشاند، مردی که آن روزها مد نبود و گرنه باید حتما آقای گل صدایش می کردند.

«مهران شاهین طبع» سال های طولانی است که همه دنیایش شده بسکتبال، از صبح تا شب زندگی اش را به توپ و سبد می گذراند، دنیاش همین ها هستند و البته با مرور خاطرات گذشته اش که بدجور ذهنش را درگیر کرده است.

مهران شاهین طبع، نام او را یا با قهرمانی هایش به یاد دارند یا از زمانی می گویند که در قامت سرمربی، تیم ملی بسکتبال ایران را برای دومین بار در تاریخ به المپیک رساند، او البته سودای موفقیت در المپیک توکیو در سر داشته که با تیم زیرورو شده ایران دنبال جاه طلبی های زیاد است.

شاهین طبع در این گفتگو از آن روزها گفته که دوران کودکی اش را در یکی از خیابان های قدیمی شهر کرمانشاه سپری می کند، در این شهر به مدرسه می رود و خیلی اتفاقی از سوی مرحوم «فرهاد هژیر» وارد رشته بسکتبال می شود

 

آقای شاهین طبع، فرزند کرمانشاه، بزرگ شده یکی از محلات قدیمی این شهر، چه معجون آرمانگرایی که یک نفر از شهری ضعیف و ساده رشد می کند و به یکی از بزرگان تاریخ بسکتبال ایران تبدیل می شود؛ نسل جدید، آشنایی کمی با شما دارند. از دوران آشنایی با بسکتبال و کودکی صحبت کنید.

من، مهران شاهین طبع، متولد سال ۱۳۴۵ هستم و در خیابان منزه شهر کرمانشاه به دنیا آمدم. فکر می کنم هر بچه ای، به محض تشخیص دادن توپ، به آن علاقه مند می شود. ضربه زدن به توپ، اولین کاری است که یک کودک به صورت غریزی انجام می دهد. وقتی به سن ۷ سالگی رسیدم منزل مان به خیابان فردوسی رفت؛ یک مدرسه ای در خیابان خیام بود به نام جابری که که مقطع دبستان را آن جا گذراندم؛ بعد از آن، برای ادامه تحصیل به مدرسه ای نزدیک میدان مصدق رفتم و دبیرستان هم در مدرسه آذین در خیابان سعدی رفتم؛ اوائل انقلاب که دیپلم گرفتم برای ادامه تحصیل به تهران رفتم، یک خرده لهجه ام تغییر کرده، چون حدود ۴۰ سال است از کرمانشاه دور بوده ام.

زندگی در یک شهر غریب برای شما دشوار نبود، آن هم برای یک بچه شهرستانی، هنوز هم به کرمانشاه سفر می کنید؟

منزل پدرم هنوز در خیابان فردوسی است یعنی با همان شکل و شمایل قدیمی اش، دوست نداشتیم ظاهر خانه تغییر کند،پدرم چند سال پیش به رحمت خدا رفت اما خوشبختانه مادرم در قید حیات است و گاهی وقت ها پیش ما می آید.

آخرین بار چه زمانی به کرمانشاه آمدید؟

فکر کنم یک سال پیش بود، خواهرم در سنندج زندگی می کند به همین خاطر وقتی می خواهم برای دیدنش به این شهر بروم اول یک سری به کرمانشاه می زنم، همیشه هم ساعت های ۱ نیمه شب، سری به محلات قدیمی می زنم و خاطرات مثل یک فیلم از جلوی ذهنم عبور می کنند.

از روزهای شروع بسکتبال برایمان بگویید، فکر کنم قدم گذاشتن در این رشته برای شما یک رویا بود.

بله، قدم گذاشتن به زمین بسکتبال، رویای من بود. یادش بخیر، مرحوم فرهاد هژیر در یکی از پادگان های کرمانشاه خدمت می کرد و سرباز زیردستِ عمویم بود، یک روز به در خانه مان آمد و یک دست لباس بسکتبال به من داد، همین جریان باعث شد برای اولین بار، قدم به داخل زمین بسکتبال بگذارم. درس های زیادی هم از مرحوم صامت، مجید آهنی، خانواده عیوضی و به خصوص صادق خان، محسن نفت چی، شاهپور درویشی و برادرش شاهرخ که به رحمت خدا رفت، یاد گرفتم.

اغلب این چهره ها که از بزرگان بسکتبال بودند، متاسفانه دیگر در قید حیات نیستند.

بله، متاسفم، یک تعداد از افراد، در زمان جنگ از کرمانشاه رفتند، عده ای دیگر هم به خارج از کشور،  البته برخی از آن ها هم همین جا ماندگار شدند، اما فضای صمیمی و خوبی داشتم، یادم می آید یکسری از بازیکنان مثل زنده یاد فرهاد هژیر، محسن نفت چی و مسعود فتوت که جزء بهترین بسکتبالبیست های ایران بودند به تیم ملی راه پیدا کردند، همین مسئله باعث شد انگیزه بیشتری برای کار کردن پیدا کنیم؛ البته همان ایام، بسکتبال کرمانشاه در ایران شناخته شده بود.

در همین سالن تختی، تمرین می کردید؟

اسم سالن را یادم نمی آید اما در خیابان گمرک بود، یک سالن کشتی کوچک هم در کنارش قرار داشت که حاج کاظم (محبی) و حسین و حسن در جا تمرین می کردند؛ من در آن جا بزرگ شدم.

برادران محبی در آن زمان هم مثل امروز معروف بودند؟

محمد هیچی (رئیس سابق هیات کشتی) برادر ناتنی ام است و ارتباط های زیادی داشت، حاج کاظم، حسین و حسن هم شاگردش بودند و از طرفی با مرحوم هژیر، صادق عیوضی و بقیه دوستان هم ارتباط خوبی داشتیم البته من نسبت به این بزرگان، یک نسل جدیدتر بودم؛ یادش بخیر، دوران بسیار خوبی بود، آخر هفته ها، با این عزیزان به کوه طاق بستان می رفتیم و برادران محبی هم آن جا می دیدیم؛ سالن کشتی هم کنار بسکتبال بود، مرحوم کوهدره ای یک تایم داشت و دسته تمرینی حاج کاظم هم بود که بیشتر به حسین و حسن تمرکز داشت، چند حریف تمرینی هم داشتند که با آن ها سرشاخ می شدند؛ بعد ما برای تمرین به سالن شرکت نفت رفتیم، یک تشک کشتی هم بغلِ سالن ما پهن شده بود که حسین و حسن می آمدند.

آقای هیچی، برادر ناتنی شما هستند؟

بله، اما مثل یک برادر واقعی؛ یادم می آید، حاج محمد هر روز به ما می گفت با هم کشتی بگیریم، خودش روی زمین می نشست و هر کاری می کردم نمی توانستم او را خاک کنم؛ یعنی کارم از صبح تا شب، سرشاخ شدن با آقا محمد بود، ولی هزار ماشاله، خیلی بدن سفت و محکمی داشت،  برای خودش پدیده ای بود، الان یک مقدار کسالت دارد که دعا می کنم بهتر شود؛ آن زمان، خانواده ها هم یکسری مشکلات اقتصادی داشتند، مثل امروز نبود که ورزشکارها خیلی به خودشان رسیدگی کنند.

بعد از ظهرها با حاج محمد می رفتم و تمرینات کشتی گیران را نگاه می کردم و بعد که تمرین تمام می شد، می گفت بیا با هم برویم چیزی بخوریم، سر چهارراه جوانشیر، یک بنده خدایی به نام حاج معطری بود که عرق بیدمشک، عرقیجات و شربت می فروخت، کار کشتی گیران هم این بود که می آمدند پیش حاج معطری و ۲ لیوان شربت می خوردند؛ به نوعی، دوپینگ ورزشکاران آن زمان بود.

در زمان شما هم همین طور بود که بسکتبال در مقابل خیلی از رشته ها مثل کشتی به چشم نمی آمد؟ به هر حال حاج محمد هیچی هم یکی از کشتی گیران معروف آن زمان بود و طبیعتا دوست داشت شما کشتی گیر شوید.

حاج محمد خیلی دوست داشت کشتی گیر شوم اما علاقه زیادی به این رشته نداشتم حتی چند بار هم مسابقات کشتی قهرمانی کشور که در کرمانشاه برگزار می شد را از نزدیک دیدم ولی خیلی برایم جذاب نبود؛ سالن بسکتبال هم در مکانی بود که کنارش کشتی گیران تمرین می کردند، سالن بوکس هم بود که آقای کریمی در آن تمرین می کرد، زمین هندبال هم کنارش قرار داشت که خدا رحمتش کند مرحوم معدنی در آن بازی می کرد، این زمین روباز بود، ساختمان تربیت بدنی هم، همان جا بود، یعنی تمام مجموعه های ورزش در این گُله جا جمع شده بودند.

 

بحث جالبی را مطرح کردید. ما هنوز بسکتبال کرمانشاه را با کرم احمدیان، صادق عیوضی و شما می‌شناسیم، آن‌هایی که اسکلت اولیه بسکتبال استان را تشکیل دادند، مرحوم فرهاد هژیر، که برای تحصیل به لهستان رفت. چه معجون خستگی‌ناپذیر و آرامانگرای باید باشد؟ تا آخرین سال‌های پیری، به یاد داریم که داشت در بسکتبال مدیریت می‌کرد و هر وقت او را مشاهده می‌کردیم، با همان صورت چروک و فرتوتش حرص این رشته را می‌خورد.

اتفاقا من فکر می کنم این کاراکتر شخصیتی که الان دارم از نسل گذشته در وجودم نهادینه شده است؛ یعنی آن آدم ها، باعث شدند که شخصیت امروزی ام شکل بگیرد، نمی گویم خوب هستم یا بد، اما هر اخلاق و منشی دارم متعلق به گذشته است. جمعه ها همه در پارک روبروی شرکت نفت جمع می شدیم؛ روزهای خوبی بود، با اینکه خانواده ها مشکلات اقتصادی داشتند اما بسیار با فرهنگ و فرهیخته بودند، شرایط طوری بود که هیچگاه نمی توانم خاطرات آن زمان را فراموش کنم.

مرحوم هژیر برایم تعریف می کرد که شما در قدیم خیلی خوشتیپ بودید و الان هم خوشتیپ هستید؟

مرحوم هژیر یکسری توقعات از من داشت که درست بود؛ آدم وقتی سن و سالش بالاتر می رود، نسبت به یکسری مسائل باید حساس باشد، من وقتی از کرمانشاه رفتم، ارتباطم با دوستانم کم تر شد، اما الان که مشغله کاری ام زیادتر شده، با آن ها بیشتر از گذشته در ارتباط هستم، تجربه خیلی مهم است، شاید آن موقع تجربه کافی نداشتم که قدر نزدیکانم را زیاد نمی دانستم.

آقای هژیر خیلی غریبانه از این دنیا رفت

ببینید، مرحوم هژیر سالم زندگی کرد، نسبت به خیلی از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دغدغه داشت و فشار زیادی تحمل می کرد.

من همیشه سعی می کنیم حرف هایم دلسوانه باشد چون روی مردم شهرم و مردم کشورم بیش از حد تعصب دارم و من فکر می کنم که شاید این حرف ها نشات گرفته از این باشد که در هر صورت به عنوان کسی که مدیریت مجموعه و گروه ورزشی را انجام می دهد به نظرم گفتارش و رفتارش باید به نوعی باشد که انعکاس دهنده برخی از تفکرات مردمی باشد که در این ممکلت زحمت می کشند و در چهارچوبی باشد که به زندگی مردم کمک کند, در غیر این صورت  خودم را کوچک همه مردم می دانم و در حد و قواره علی پروین نیستم البته خدمت ایشان هم ارادت دارم ولی در هرصورت همیشه سعی می کنم واقعیت را تا جایی که لطمه نه به مردم و نه به جایی که کار می کنیم، بازگو کنم.

شما در تاریخ بسکتبال ایران اولین فردی بودید که اعلام کردید چه عیبی دارد بازیکن خارجی به تیم ملی بیاوریم، البته آن موقع، برخی چهره ها نسبت به این درخواست، موضع گرفتند اما فکر می کنم تا حدودی به این هدف دست پیدا کردید.

تا حدودی به آن چیزی که می خواستم دست پیدا کردم؛  ولی من فکر می کنم ما باید این کار را انجام دهیم یک شرایطی فیبا برای ما تعیین کرده است و من آن را در وزارت ورزش پیگیری کردم. برخی افراد در کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش گفتند یکسری موانع وجود دارد، من دیدم این صحبت هایی که می شود بدون مطالعه بوده و وقتی خودم وارد قضیه شدم حتی با آقای صالحی رئیس کمیته المپیک هم صحبت می کردم متوجه شدم که مانعی وجود ندارد؛ حالا ما دو سه بازیکن نسبتا خوبی که به صورت دو ملیتی هستند به تیم اضافه کردیم، به نظرم نتیجه این تصمیم نسبتا خوب بود و ظرفیت تیم ما را بالا می برد.

در این راه اذیت نشدید؟ فکر می کنم یکی از این بازیکن ها تابعیت آمریکایی هم دارد

بله، تابعیت آمریکایی دارد ولی این تصمیم به تیم ملی خیلی کمک کرد؛ به هر حال  نتیجه خوب تیم ملی بخاطر کار گروهی است، من خدمتگذار هستم اما موفقیت تیم متعلق به کار گروهی بود، وزارت ورزش هم خیلی با ما همکاری کرد و مشکلات اداری و ارتباطی که وجود داشت حل شد.

یک زمان هم بدجور به کارلوس کی روش سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران کنایه می زدید و می گفتید اگر مسوول درست حسابی داشته باشیم باید یقه کسی را بگیرد که چرا سالن اینقدر گرم است. رسانه ها باید با رسالتی که دارند این موضوع را عنوان کنند. متاسفانه مشکلات ورزش زیاد است و درست نمی شود. نمی دانم چرا اینقدر بی عدالتی در ورزش وجود دارد و تمام توجه‌ها برای رشته ای است که سه پاس در جام جهانی نمی دهد.

دوران ما هم سپری می شود شاید نظرم این بود که بچه های داخلی که می آیند و مربی می شوند در شرایط سخت تری کار را انجام می دادند به همین خاطر دوست داشتم یک مقداری هم از مربیان داخلی حمایت کنند چون آن همه هم زحمت می کشیدند.

چگونه امکان دارد خاطرات گذشته را از یاد ببرم؟ بافت قدیمی شهر هنوز به همان شکل باقی مانده، وقتی در آن قدم می زنم تمام اتفاقات گذشته برای تداعی می شوند، شاید خیلی افراد دوست داشته باشند برای ادامه زندگی به بهترین کشورهای دنیا بروند و در زرق و برق آن جا زندگی کنند، اما برای من که در یک سن و سال خاصی هستم بازگشت به زادگاهم بهترین هدیه است،دوستان قدیمی ام همچنان در این شهر زندگی می کنند و دوست دارم به آن ها سر بزنم و ساعت ها با هم حرف بزنیم، این موضوع خیلی به من کمک می کند.

در آن زمان، خانواده ها بیشتر مذهبی و سنتی بودند و خیلی به ورزش علاقه نشان نمی دادند؛ حتی اوائل انقلاب، یک جریان به راه افتاد که ورزش به خصوص برخی رشته ها، مغایر با مفاهیم انقلاب است. خانواده شما  چگونه با این مسئله برخورد می کردند؟

مرحوم پدرم ورزش می کرد و خیلی دوست من هم ورزش کنم اما یکسری مسائل وجود داشت که کار را برایم سخت کرده بود، مثلا خانواده دوست نداشت ورزش به درسم ضربه بزند؛ هم پدر و هم مادرم هر دو، دبیر آموزش و پرورش بودند و نسبت به تحصیلم حساسیت نشان می دادند.

  آقای شاهین طبع در سال های اخیر هر گاه، انتقادی نسبت به وضعیت بسکتبال کرمانشاه می شود خیلی از منتقدین و کسانی که این رشته را دنبال می کنند در یک بخش از صحبت هایشان می گویند چرا ما از از دانش شما استفاده نمی کنیم یعنی  مشورت نمی گیریم.

من فکر می کنم در یک بخش هایی با من صحبت شده است و در قمستی دیگر نه؛ یکی از مشکلاتی که بسکتبال کرمانشاه با آن دست و پنجه نرم می کند اتحاد و همبستگی بین بزرگان این رشته کم شده است، به جای اینکه دنبال علت این موضوع باشیم بیشتر درگیر مسائل روزمره شده ایم، متاسفانه این موضوع به بسکتبال استان ضربه زده است، البته این اتفاق در خیلی از جوامع وجود دارد به خصوص در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است؛ در فدراسیون های مختلف ورزشی نیز شاهد این رویه غلط هستیم، در ایران نیز رشته بسکتبال نیز یک امر جدی محسوب نمی شود، این معضل در کرمانشاه بیشتر از شهرهای دیگر وجود دارد چون بسکتبال شغل اصلی خیلی از افراد نبوده و برای آن ها همیت نداشته است؛ اغلب بسکتبالیست ها، در زمینه تجارت فعالیت دارند تا نیازهای زندگی شان را برآورده کنند و به همین خاطر خیلی روی این رشته سرمایه گذاری نکرده اند؛ به هر حال شما باید کامل در اختیار ورزش باشید و یک مدیر باید روزی ۱۷ ساعت در آن کار کند.

 

بسیاری از سیاستمداران معمولاً به فوتبال هم علاقه دارند ولی در ایران پس از انقلاب، بخصوص از سال ۵۷ تا سال ۷۷ (که ایران در جام جهانی بازی کرد)، سیاستمداران علاقۀ چندانی به فوتبال نشان نمی‌دادند اما به تدریج فضا عوض شد و در دهه ۸۰، روسای جمهور ایران هم در بازی‌های حساس ملی، در ورزشگاه آزادی حاضر شدند.  بعد از آن هم یک موج پیش آمد که همه سمت رشته هایی مثل بسکتبال و والیبال رفتند،به نظرتان چرا مقامات جمهوری اسلامی یک دهه اخیر، حتی اگر شخصاً دوستدار بسکتبال هستند،ابراز علاقۀ چندانی به این رشته نمی‌کنند؟

 

ببینید چیزی که مشخص است در کشور ما هر دولتی که می آید نحوه برخوردش با ورزش خیلی متفاوت است و به نظر من کلا در خصوص ورزش کشور ثبات مشخصی وجود ندارد درجه اهمیتی که دولت به حرفه ورزش می دهد در دولت بعدی ممکن است بیشتر یا کمتر باشد و شاید علیرغم اینکه تاکید بر این است که ما ورزش حرفه ای داشته باشیم و در میادین بعدی موفق باشیم ولی شیوه رسیدن به موفقیت در میادین بین المللی به صورت تثبیت شده در سیاست دولت هایی که هستند یا بودند کاملا تعریف شده نبوده و خود به خود وقتی که شما درجه اولویتی که برای هر دولتی که وجود دارد یک ورزشی نوسان داشته باشد خود به خود یکسری رشته ها از بین می روند یعنی کنار گذاشته می شوند البته به رشته هایی رسیدگی می کنند که احساس می شود مدال آور هستند  و به نوعی جاذبه بیشتری برای مردم دارند به هر حال این نگاه منصفانه نیست؛ به نظرم علاقه و جذابیت بین مردم و ورزش باید برقرار  شود. من فکر می کنم علیرغم اهمیت جاذبه هایی که ورزش و بسکتبال برای مسئولین رده بالای کشور و مخاطبین دارد آن سازماندهی و نظام مندی که باید در ورزش باشد وجود ندارد.شما در برنامه ریزی ورزشی به جایی می رسید که نیاز به حمایت دولت و افرادی که ورزشی نیستند، دارید؛ خصوصا در حوزه های اقتصادی، امنیت و سیاست؛ برخی اتفاقات که در چند وقت اخیر در ورزش و فدراسیون های مختلف افتاده است جزئی از همین بحثی است که مطرح کردم، به هر حال شاید فراموش کرده ایم که ورزش جز چیزهایی است که به خودی خود و اتوماتیک بین مردم مخاطب دارد و ما در بخش هایی هزینه کرده ایم که مخاطب به وجود بیاید و موفق هم نبوده ایم.

یادم رفت ابتدای مصاحبه، شما را علی پروین بسکتبال خطاب کنم، هر چند شما هم سن علی آقا نیستید اما دیسپلین خاص خودتان را دارید و می توان گفت کمی دیکتاتور هستید/کرد پرس

دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.