به گزارش ایسنا، در یادداشتی در عصر ایران آمده است: «استعفای اجباری نویل لو گرانت، رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه، پس از سخنان توهینآمیز دربارۀ زینالدین زیدان، از این حیث جالب توجه است که زیدان هیچ اعتراضی به گفتار موهن گرانت نکرده بود اما گرانت تحت فشار شدید افکار عمومی در فرانسه مجبور شد از زیدان عذرخواهی کند و سپس از مقامش کناره بگیرد.
توهین یعنی گفتار یا رفتاری که موجب سَبُکْداشتِ دیگران شود. در واقع توهین یعنی حقیر و سبکداشتن یا سستکردن. سخنان نویل گرانت دربارۀ زیدان، خواسته یا ناخواسته، معطوف به سبکداشت و تحقیر زیدان بود ولی موجب سبکشدن و سستشدن موقعیت خود گرانت شد. عجیب هم نبود. در سه دهۀ اخیر، یعنی پس از وداع مارادونا با فوتبال ملی، هیچ ستارهای در دنیای فوتبال، کاریزمای زیدان را نداشته است. لیونل مسی در کل دوران فوتبالش فقط یک بار در پایان بازی، از بازیکن تیم حریف درخواست تعویض پیراهن کرده و آن بازیکن کسی نبوده جز زیدان. مسی این واقعه را با افتخار برای رسانهها بازگو کرده است.
سال ۲۰۰۳ که دیوید بکام از منچستریونایتد به رئال مادرید رفت، بعد از اینکه زیدان را در اولین جلسۀ تمرین رئال دید، به همسر مشهورش، ویکتوریا بکام، تلفن کرد و گفت: «زیدان را از نزدیک دیدم و با او حرف زدم.» بکام این واقعه را با افتخار برای رسانهها بازگو کرده است.
دیدیه دشان پس از قهرمانی در جام جهانی ۱۹۹۸ و جام ملتهای اروپا در سال ۲۰۰۰ با اینکه کاپیتان تیم ملی فرانسه بود، دربارۀ زیدان گفت: «ما هر وقت نمیدانیم با توپ چه کار باید کنیم، توپ را به زیدان پاس میدهیم.»
دو گل فینال جام جهانی ۱۹۹۸، گل استثنایی فینال لیگ قهرمانان در سال ۲۰۰۲، بازی بینظیر زیدان در برابر برزیل در جام جهانی ۲۰۰۶، اخراج زیدان در فینال همان جام، سه بار قهرمانی پی در پی با رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا، چهرۀ اسطورهای و نهایتا شخصیت خاص و قدرت رهبری زیدان چه در میانۀ میدان چه در کنار زمین، جایگاهی برای زینالدین زیدان در دنیای فوتبال رقم زدهاند که حتی مردم ژاپن و برزیل نیز انتظار ندارند کسی به او بیاحترامی کند چه رسد به مردم فرانسه.
موضعگیری باشگاه رئال مادرید علیه سخنان رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه نیز نشانۀ دیگری از شخصیت و موقعیت خاص زیدان است. زیدان جزو معدود مربیانی است که از رئال مادرید اخراج نشده و خودش این تیم را ترک کرد. ضمنا زیدان دست کم در چندین دهۀ اخیر، تنها مربی رئال مادرید است که دو بار به همکاریاش با این تیم پایان داده است ولی نزد رئالیها احترامی دارد که کمتر ستاره و مربی رئال از آن برخوردار است.
اینکه رئیس کمیتۀ ملی اخلاق فدراسیون فوتبال فرانسه گفته است سخنان گرانت علیه زیدان نشان میدهد که او «قدری از هوش خود را از دست داده است»، سخن بیراهی نیست. نویل گرانت در گفتوگو با شبکۀ تلویزیونی RMC بهراحتی میتوانست بگوید فدراسیون فوتبال فرانسه با دیدیه دشان قرارداد دارد و به همین دلیل نمیتواند زیدان را به عنوان سرمربی تیم ملی استخدام کند.
اما او انگار در اثر فشار افکار عمومی و حتی بازیکنان تیم ملی فرانسه، که مایلاند زیدان سرمربی این تیم باشد، عصبانی و کلافه بوده و عنان سخن را از کف داده و به همین دلیل الان زمام امور نیز از دستش خارج شده و با صندلی ریاست به ناچار وداع کرده است.
کیلیان امباپه نیز در کنار باشگاه رئال مادرید و بسیاری از چهرههای فوتبالی و سیاسی فرانسه، از رئیس فدراسیون فوتبال این کشور، انتقاد کرد و نوشت: زیدان خود فرانسه است و نباید این گونه به اسطورهها بیاحترامی کرد.
اما واقعیت این است که علیرغم محبوبیت چشمگیر «زیزو» در فرانسه، زیدان خود فرانسه نیست. فرانسه کشوری است با سابقۀ استعماری. جریان راست افراطی در فرانسه، با محوریت حزب «اجتماع ملی»، جزو قدرتمندترین جریانهای راست افراطی در سراسر جهان غرب است. راستگرایان افراطی در فرانسه، وارث نگاه تحقیرآمیزی هستند که در تار و پود استعمار تنیده شده بود. استعمار البته به ملل فقیر خدماتی هم کرده ولی نگاه استعمارگران به ملل محروم و عقبمانده از قافلۀ تاریخ، نگاهی دلسوزانه نبود. نگاهی بود مبتنی بر این فرض که اینها بربرند و از ما کمترند. با بربر رفتار برابر نشاید!
چنین نگاهی البته در دولتهای رانتیر جهان قدیم هم وجود داشت؛ دولتهایی که هنری جز فتوحات و غارت سرزمینهای فتحشده نداشتند ملل آن ممالک را به دلیل عقایدشان از دم تیغ میگذراندند.
به هر حال با وقوع انقلابهای ضد استعماری و البته تعمیق فرهنگ دموکراتیک در جهان غرب، استعمار غربی از جهان سوم عقبنشینی کرد ولی نگاه تحقیرآمیز استعمارگران به ملل محروم، میراثی شد برای راستگرایان افراطی در جهان غرب.
در اوایل قرن جاری، ژان ماری لوپن، رهبر «جبهۀ ملی» فرانسه، که اکنون به «اجتماع ملی» تغییر نام داده، گفت که وقتی تیم ملی فرانسه را با این همه بازیکن رنگینپوست میبینم، اصلا احساس نمیکنم این تیم ملی کشور من است.
واقعیت این است که نگاه نویل گرانت به زیدان الجزایریتبار، امتداد نگاه ژان ماری لوپن است. این نگاه یکی از دلایل تمایل گرانت برای ترجیح دیدیه دشان تمامفرانسوی به زیدان الجزایری – فرانسوی است. وگرنه دشان دَه سال است که مربی تیم ملی فرانسه بوده و سبک بازی دفاعیاش چندان مناسب تیمی با این همه بازیکن هجومی نیست. سبک فوتبال مطلوب زیدان، با پتانسیل این تیم همسوتر است و این چیزی نیست که فوتبالدوستان فرانسوی و بازیکنان تیم ملی این کشور متوجه آن نباشند.
درخواست عمومی برای نشستن زیدان بر نیمکت تیم ملی فرانسه، جدا از محبوبیت زیدان، ناشی از وقوف به همین نکته است. این تیم برای اینکه تمام توانش در زمین بازی محقق شود، مربیای میخواهد با سبک فوتبال تهاجمی.
نژادپرستی فرد مبتلا را رها نمیکند. فقط میتوان امیدوار بود با آموزش و وضع قوانین مناسب، مانع انتقال این ویروس به نسل آینده شد یا به اعضای کمتری از نسل آینده. اگر نه چنین است، چه دلیلی داشت که رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه بیهوده بکوشد برای سبکداشت زیدان؟ خوشبختانه الان دهۀ ۱۹۸۰ میلادی نیست که تماشاگران انگلیسی پوست موز جلوی جان بارنز سیاهپوست میانداختند. در روزگار کنونی سخنان نژادپرستانه موجب از دست رفتن مقام یا اعتبار افراد میشود. هر چقدر هم که آن افراد غربی و سفیدپوست و دمکلفت باشند.
با این حال تا اطلاع ثانوی باید گفت که زیدان خود فرانسه نیست؛ چراکه فرانسه هنوز از خودشیفتگیِ نژادپرستانه به کلی رها نشده است. به همین دلیل راستگرایان افراطی در این کشور رأی قابل توجهی در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس به دست میآورند؛ ولو که رأی اکثریت مردم فرانسه نصیبشان نشود.»
انتهای پیام
دیدگاه