امروزه زندگی مدرن و بویژه جهان مجازی، آشفتگی ذهنی بسیاری برای کودکان ایجاد کرده، مدرنیته علاوه بر لطمه زدن به روح و روان کودکان، باعث دور شدن بیشتر آنها از طبیعت و حتی از بین رفتن محیط طبیعی توسط خود آنها شده است.
کودکان ما خواه ناخواه در چهار دیواری خانه گرفتار شده و ارتباط شان را با دنیای طبیعی از دست داده اند. تحقیقات معتبر علمی نشان می دهد که جدا شدن از فضای طبیعی در دوران کودکی اثر منفی بر رشد سالم کودک در سه حوزه شناختی، عاطفی-هیجانی و ارزشی دارد.
از طرفی آموزش مدرن مدارس تنها به یکسری چارچوبها محدود می شود. چارچوبهایی که کودکان را از یادگیری خود انگیزشی، کنجکاوی، خلاقیت، حس زندگی و روان سالم محروم می کند.
از همین رو سالها پیش در بسیاری از کشورهای دنیا مراکزی برای پرکردن این خلا ایجاد شد که نوعی الگوی آموزشی در فضای باز محسوب می شدند. ایده پردازان این حرکت در تلاش بودند تا طبیعت را به کودکان پس بدهند.
افزایش مهارتهای شخصی، اجتماعی و فنی از اهداف آموزشی این مراکز بود که گاها از آن به “مدرسه طبیعت” یا “مدرسه جنگلی” یاد می شود.
این مراکز نوعی فضای آموزشی هستند که به جای درون، بر بیرون تاکید دارند و فضای ایده آل آنها مبتنی بر عناصر طبیعی مثل رودخانه، کوه، جنگل، دشت و غیره است.
یکی دیگر از شاخص های این مراکز، آموزش از طریق بازی است .در واقع فرایند یادگیری در جریان بازی اتفاق میافتد و چنانچه به کودک فرصت دهیم آزادانه بازی کند فرصت بسیار زیادی برای رشد همه جانبه در اختیارش قرار داده ایم.
علاوه بر آن رشد و یادگیری کودکان در فضای طبیعی باعث بهبود سلامت جسمی و روانی آنها میشود. جنبه روانی از آن جهت که مربی یا تسهیلگر در این مراکز با طرح یک پرسش سعی میکند کودکان را در فرآیند یادگیری مشارکت دهد. او سعی میکند حس کنجکاوی کودک را برانگیزد و از این طریق دانش مورد نظر را به او منتقل کند.
در چنین فضایی، کودکان از طریق تعامل با محیط، فعالسازی ظرفیتهای بالقوه و بازسازی فرهنگ انسانی، استعدادهای خود را محک میزنند.
در ایران تاریخ راه اندازی این مراکز به دوره ریاست ابتکار بر سازمان حفاظت از محیط زیست کشور بر می گردد. در آن سالها یعنی حوالی ۹۳ اولین مدرسه طبیعت در مشهد شروع به کار کرد و بعدها به گفته ابتکار به ۴۱ مدرسه در ۲۸ نقطه کشور رسید که البته عدد آن ظرف ۵ سال به حدود ۷۰ مرکز رسید که در شهرهای مختلفی چون تهران، اصفهان، رشت، مشهد، تبریز، کرمانشاه، همدان، قشم، ساری و… فعال بودند.حتی در آن سالها تفاهم نامه همکاری بین سازمان محیط زیست و آموزش و پروش منعقد شد تا این ارتباط دوجانبه سهل الوصول تر شود.
بعدها اما به دلایل مختلفی فعالیت این مراکز متوقف شد، عده ای به آن انگ سیاسی و برخی مذهبی زدند و خلاصه که هم اکنون جز چند مرکز معدود که گویا در تهران فعالند، عملا همه مدارس طبیعت در سراسر کشور تعطیل شده اند.
اینکه چرا این مراکز تعطیل شدند مورد بحث ما نیست که قطعا مسئولین بهتر علت آنرا می دانند. اما آنچه باعث شد به این موضوع بپردازم لزوم توسعه و توجه به الگوهای طبیعی است، مدلی که به یادگیری خودانگیخته کودکان کمک می کند و با کنار هم قرار دادن سنین ۳تا ۱۲ سال بار آموزش و یادگیری را از دوش تسهیلگر برداشته و بین کودکان تقسیم میکند.
در کرمانشاه خودمان ما یک مدرسه طبیعت “کیکم” داشتیم که تقریبا در همان ۴سالی که فعالیت کرد با استقبال خوب کودکان و خانواده هایشان مواجه شد با این حال “کیکم”هم از جریان قهری سال ۹۷ مستثنی نماند و با حکم قضایی تعطیل شد.
اینجا روی صحبتم با مسئولین و دلسوزان حوزه طبیعت و البته آموزش است، چقدر خوب است که آموزش و پرورش استان با الگو برداری از این شیوه مدرن و جهانی نسبت به بومی و محلی کردن آن در استان اقدام کند.
از همین رو پیشنهاد می شود آن دسته از ساختمانهای تحت تملک آموزش و پرورش که احیانا بلااستفاده اند (خصوصا در شهرستانها و مناطق بکر) به مکانی طبیعی برای بازدید کودکان تبدیل شوند و گاها برخی نکات درسی در چنین مراکزی به دانش آموزان آموخته شود. این حرکت البته نوعی مولدسازی هم محسوب می شود که عایدی آن به خود آموزش و پرورش می رسد.
پیشتر بازخورد مثبت این حرکت در سطح جهانی تایید شده و چه بهتر است بار این مسئولیت به جای بخش خصوصی و ان جی اوها که گاها امکان تخلف و سهل انگاری در آنها وجود دارد، این بار به مجموعه امن تری چون آموزش و پروش سپرده شود و البته دور از انتظار نیست که اداره کل حفاظت از محیط زیست استان هم می تواند در این امر راهگشا و تسهیلگر باشد.
فراموش نکنیم که بیش از ۷۴ درصد از مساحت ۲میلیون و ۴۹۹هزار هکتاری استان کرمانشاه منابع طبیعی هستند و طبق آمارها کرمانشاه بیش از ۵۲۷هزارهکتار جنگل و یک میلیون و ۱۹۲هزار هکتار مرتع دارد که عدد قابل توجهی است.
بنابراین ما زیرساختهای خوبی برای اجرای چنین حرکتهایی در استان داریم که باید از آن استفاده کنیم. از طرفی امید می رود که آشتی دادن نسل جدید با فضای طبیعی و بکر در قالب چنین طرح هایی، شرایط را برای دوری از تنبلی و شکوفایی خلاقیت کودکان در محیطی امن و سالم مهیا کند و آینده خوبی را برای فرزندان خطه زاگرس رقم بزند.
گزارش از لیلا سعدوندی
دیدگاه