پنج شنبه, ۶ دی , ۱۴۰۳ Thursday, 26 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 21823 تعداد نوشته های امروز : 0×

آخرین خبرها

آقای استاندار، فکری به حال صنعت ویران کرمانشاه بکنید/ لزوم ورود مدیران تازه‌‌نفس به بخش صنعت صافکاری با دستان ظریف زنانه!/آرزو ثابت کرد که زنان در هیچ حرفه ای کم از مردها ندارند سهل‌انگاری مسئولین در مبارزه با مواد مخدر به هیچ‌وجه قابل قبول نیست حضور شهردار و رئیس شورای شهر کرمانشاه در اجلاس مجمع مشورتی شهرهای کشور در رشت موافقت شورای شهر کرمانشاه با کلیات طرح مجتمع تجاری و خدماتی ارغوان توافق استاندار و بانک شهر برای تکمیل طرح‌های شهرداری کرمانشاه و منطقه آزاد قصرشیرین کرمانشاه آماده بارش برف و باران پس از کاهش مه بازداشت ۴ متهم مالی در مرز پرویزخان سرمای هوا به تنهایی دلیلی برای تعطیلی ادارات و مدارس کرمانشاه نیست ظرفیت پذیرش ۲۵۰کارتن‌خواب در گرمخانه های کرمانشاه/ تعداد معتادمتجاهر در کدام شهرستان کرمانشاه اندک است؟ کاهش ۱۰ تا ۱۵ درصدی هزینه سفر به عتبات عالیات/ تمام اعزام‌ها از مرز خسروی انجام می‌شود اختلاف ۲۶ درجه‌ای سردترین و گرم‌ترین نقاط کرمانشاه کاری که نباید هنگام رانندگی در مه انجام داد مدت زمان انتظار اتوبوس در کرمانشاه چقدر است؟ گاز ۱۵ اداره پرمصرف کرمانشاه قطع شد دمای کرمانشاه به زیر صفر رسید مه غلیظ برای دومین روز متوالی استان کرمانشاه را دربرگرفت افراد دیابتی باید سالی یکبار تحت معاینه کامل چشم قرار گیرند مسمومیت ۱۱ نفر در کرمانشاه با گاز منوکسیدکربن تعیین تکلیف مالکیت زمین مهمترین اولویت مرزهای رسمی شوشمی و شیخ صله است

صافکاری با دستان ظریف زنانه!/آرزو ثابت کرد که زنان در هیچ حرفه ای کم از مردها ندارند
05 دی 1403 - 12:55
شناسه : 296257
0
طلوع‌‌کرمانشاه :

“آرزو باباجانی” به واقع نماد آن دسته از زنان و دخترانی است که به رغم محدودیت ها خلاف جریان آب شنا می کنند. او گرچه به سختی و در شرایطی غیرمتعارف دیپلم فنی گرفت، بعدها به خواست خانواده در دانشگاه نرم افزار کامپیوتر خواند و تا مقطع ارشد پیش رفت. هرچند به گفته خودش او دوست داشت مکانیک خودرو بخواند اما چون بازار کاری برای زنان در این رشته تعریف نشده خانواده اش از او خواست تا منطقی تر عمل کند/به هر جهت، او پس از آنکه با معدل بالا تحصیلات دانشگاهی اش را به اتمام رساند، مدت کوتاهی در یکی از ادارات کرمانشاه مشغول کار شد اما هرگز دلش آنطور که باید با کار و فضای اداری انس نگرفت. برای همین ۳سال پیش از همان کار اداری که البته پیمانی هم بود استعفا داد و رسما کنار کشید/تصمیم آن روزهای او گرچه به مذاق خیلی ها خوش نیامد اما آغاز حرکت جدیدی در زندگی این دختر دهه هفتادی بود. آرزو در یکی از روزهای پس از بیکاری اش وقتی که خودرو “ام  وی ام” دوست داشتنی اش را برای صافکاری پیش یک استادکار حوالی دیزل آباد برده بود، با دیدن نحوه کار شیفته سبک مدرن صافکاری شد که به اصطلاح به آن “پی دی آر” می گویند/خلاصه که تلاشهای مکرر او را به کارگاه استاد نادر کاظمی در حوالی بلوار زن رساند که البته مالکیت آن با شخصی بود که خوش نداشت زنها پایشان به آن مجموعه باز شود/بعدها که خود استاد کارگاه شخصی اش را افتتاح کرد آرزو دست راست استاد شد و همه فوت و فن کار را به بهترین شکل آموخت.

نویسنده : لیلا سعدوندی منبع : ایران آنلاین
پ
پ

او یک دختر دهه هفتادی است و سن و سال زیادی ندارد اما حرفه ای که برای خودش انتخاب کرده یک حرفه تمام قد مردانه است.

” پی دی آر” یا صافکاری مدرن چیزی نیست که هر دختری به آن علاقه مند باشد و یا حتی اگر هست با جثه ظریف زنانه اش جور بیاید.

 با این حال آرزوی ۳۲ ساله به رغم آنکه  نرم افزار کامپیوتر خوانده و مدتی هم صابون کارمندی را به تنش زده سال پیش یک تصمیم جدی گرفت و رفت تا در کنار یک استادکار خوب صافکاری مدرن را بیاموزد.

 او پس از چندماه آموزش از اوایل سال تا حالا به طور رسمی فعالیتش را برای مجموعه ۴نفره کادیلاک آغاز کرده و جالب است بدانید که خیلی از مشتری های همین مجموعه مردانه از پیج آرزو به اینجا سر می زنند و سفارش کار می دهند.

“پی دی آر” در واقع یک سبک مدرن از صافکاری است که علیرغم برخی تصورات غلط هیچ دستگاهی برای کار ندارد و هرچه هست هنر دست استادکار با ابزار است.

میله، تگرکش و ضربه زن بعلاوه دستگاه بادگیری همه وسایل این حرفه مردانه هستند و ۶۰درصد کاری که انجام می شود نتیجه تلاش استادکار با این ابزار است.

“آرزو باباجانی” به واقع نماد آن دسته از زنان و دخترانی است که به رغم محدودیت ها خلاف جریان آب شنا می کنند. او گرچه به سختی و در شرایطی غیرمتعارف دیپلم فنی گرفت، بعدها به خواست خانواده در دانشگاه نرم افزار کامپیوتر خواند و تا مقطع ارشد پیش رفت. هرچند به گفته خودش او دوست داشت مکانیک خودرو بخواند اما چون بازار کاری برای زنان در این رشته تعریف نشده خانواده اش از او خواست تا منطقی تر عمل کند.

به هر جهت، او پس از آنکه با معدل بالا تحصیلات دانشگاهی اش را به اتمام رساند، مدت کوتاهی در یکی از ادارات کرمانشاه مشغول کار شد اما هرگز دلش آنطور که باید با کار و فضای اداری انس نگرفت. برای همین ۳سال پیش از همان کار اداری که البته پیمانی هم بود استعفا داد و رسما کنار کشید.

تصمیم آن روزهای او گرچه به مذاق خیلی ها خوش نیامد اما آغاز حرکت جدیدی در زندگی این دختر دهه هفتادی بود. آرزو در یکی از روزهای پس از بیکاری اش وقتی که خودرو “ام  وی ام” دوست داشتنی اش را برای صافکاری پیش یک استادکار حوالی دیزل آباد برده بود، با دیدن نحوه کار شیفته سبک مدرن صافکاری شد که به اصطلاح به آن “پی دی آر” می گویند.

خلاصه که تلاشهای مکرر او را به کارگاه استاد نادر کاظمی در حوالی بلوار زن رساند که البته مالکیت آن با شخصی بود که خوش نداشت زنها پایشان به آن مجموعه باز شود.

بعدها که خود استاد کارگاه شخصی اش را افتتاح کرد آرزو دست راست استاد شد و همه فوت و فن کار را به بهترین شکل آموخت.

همانطور که پیشتر گفتم این آموختن از آذر سال گذشته شروع شد و آرزو از اوایل سال جاری رسما کارش را شروع کرد و حالا به یک استادکار تمام عیار بدل شده که بنا به گفته خودش تا به امروز حتی یک مورد سفارش کار را هم خراب نکرده است. خودش می گوید هر سفارشی بسته به نوع کار تقریبا یک هفته زمان می برد.

جالب است بدانید آرزو برای حرفه اش مدرک هم دارد. او علاوه بر آنکه ۲سال پیش مدرک آموزشگاهی برای صافکاری “پی دی آر” یا بدون رنگ گرفت، اخیرا و تقریبا ۲ هفته پیش موفق شد مدرک استادکاری اش را از اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان دریافت کند.

او حالا تنها دختری است که در استان مدرک فنی و حرفه ای “پی دی آر” دارد. خودش می گوید: همین مدرک را هم به سختی گرفتم چون اصلا دوره اش در فنی حرفه ای برای زنان باز نبود اما من مسئولش آقای حسنی را راضی کردم که غیرحضوری در این دوره ها شرکت کنم که خوشبختانه موافقت کرد و من مدرکم را گرفتم.

او با کسب این مدرک ارزشمند درخواستهای بسیاری از شهرهای مختلف ایران و حتی عراق دارد، البته در پیج شخصی اش هم روزانه پیام های مکرری از دختران علاقمند به این حرفه دریافت می کند که نیازمند آموزش هستند.

به نظر می رسد او به زودی و با حمایت مدیران فنی و حرفه ای استان دوره ای را برای آموزش به زنان و دختران علاقمند به هنر صافکاری برگزار کند. کاری که حالا همه دلخوشی او برای ادامه زندگی شده است.

 اما آنچه قلب کوچک و تپنده اش را می رنجاند فقدان پدری است که اگر بود حتما به او و یافته های امروزش افتخار می کرد. افتخار می کرد که دختر رزمی کار و هنرمندش علاوه بر کاراته و نوازندگی گیتار حالا وارد یک گود تمام قد مردانه برای کار شده است. آنهم چطور؟ به رسم و سیاقی که همه قبولش دارند و مشتری ها برای  سپردن کار به او تاکید می کنند.

ما هم امیدواریم شهر خوبمان کرمانشاه عزیز از این پس و در سالهای آتی شاهد درخشش زنان و دخترانی باشد که قهرمان تابو شکنی اند و حضورشان مایه آرامش و امید قلب هایی است که برای بهتر شدن وضعیت زنان در این شهر کوچک و کم برخوردار تلاش می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.