کرمانشاه با تاریخی درخشان و فرهنگی غنی، با چالشهایی مانند ضعف زیرساختها و کمبود خلاقیت شهری روبهرو است؛ دغدغهای که شهروندان آن را مانعی برای پیشرفت میدانند.
بهدنبال کرمانشاهگردی که این روزها باب است با هم شاهد تماشای این شهر هستیم از بابی نقد میکنیم که عامهپسند است اما فارغ از آمار بالای بیکاری، گرانیهایی گزاف در زمینه خوراک، پوشاک و مسکن نسبت به سایر کلانشهرها تعطیلی و ورشکستگی بیش از نیمی از کارخانهجات و استنکاف بانکها از پرداخت تسهیلات خرد و کلان به مردم و شرکتها وکارخانهجات و در نتیجه آمار بالای فلاکت به نقل از سازمان آمار ایران باشد.
این مطالب را رها کنیم که خستهایم از تکرارشان قدمی بزنیم در پیادهراهها، مراکز خرید، مجتمعهای تجاری، پارکها و چند ساعتی هم در محلات و خیابانها و بزرگراههای شهر رانندگی میکنیم اما قبل از حرکت از شهری سخن میگوییم که بزرگترین شهر درمرکزیت غرب کشور و کلانشهری است که به گفته آمار جز ۱۰ شهر کلان کشور است اما از لحاظ جایگاه جغرافیایی بسیار حیاتی از باب تمدن، تاریخ و فرهنگ مایه فخر ایران زمین است و گویی تمامی تاریخ و تمدن را از بلندای این ناحیه از ایران میتوان دید از معبد آناهیتا تا بیستونش از طاقبستانش تا قصرشیرین پر از تمدن و اورامانات پر افتخارش مقدمهای گفتیم از باب اینکه قبل گشت وگذار در شهر فرهنگ، تمدن و مردمش را نیز در نظر بگیریم و مقایسه کنیم که امروز با آنچه که هستیم در کجا قرار داریم.
این شهر نمادی از مقاومت ملی است، شهری پر از رمز و راز است که سالها در نظام جمهوری اسلامی، سینه ستبر ایران بوده و به گویای تقویم روزی هم در تاریخ کشور در سالروز عملیات مرصاد بهنام خود اختصاص داده است. مردمی تحصیلکرده، فرهیخته و با فرهنگ با لهجه و گویشهای متفاوت خونگرم، مهماننواز و روابط عمومی بالا با مذاهب مختلف که امروز بزرگترین شهر کُردنشین کشور محسوب میشود و مردمش با پیوندی عمیق فارغ از تفاوتها توانستهاند، همبستگی بسیار عمیقی در کنار یکدیگر داشته باشند.
شهر کرمانشاه که مرکز استان است، باید نمادی از تمامی فرهنگها و تاریخ شهرستانهایش را در دل خود جای دهد و به خوبی معرف و مبلغ آنها باشد و افتخار کند به حضورش در مرکزیت این شهرستانها که هرکدام به تنهایی ستودنی هستند با نگاهی بسیار ساده میبینیم که در نامگذاری کوچهها و خیابانها از نمادهای مقاومت و حتی نام شهرستانها استفاده نشده است درخیلی از نقاط هم انگار چون نام جدیدی نبوده به تکرار بسنده کردهایم.
چرا ما در شهرکرمانشاه خیابانهایی با نام شهرستانهایش، روستاهایش و نمادهای برجسته و معروف آنها نامگذاری نکردهایم؟ که هم تبلیغی باشد برای گردشگر هم پیوندی ایجاد شود برای اشاعه فرهنگ و هنر!
حتی در چیدمان شهری هم دانشی از تاریخ و تمدن و فرهنگ مقاومت و ایثار را بهندرت میتوان دید! چطور میشود آن همه نمادهای زیبا برگرفته از فرهنگ جایجای این استان را رها کرده، بعد سراغ مجسمههای کالسکه و اسب و از این دست مجسمهها و نمادهای برویم که نهتنها زیبا ساخته نشدهاند بلکه مفهوم خاصی هم نداشته و زیبنده یک شهر با مردمی فرهیخته و تحصیلکرده نیستند.
و در جاهایی هم نمادهای شهری را با شهربازی اشتباه گرفتهایم که فقط رفع تکلیفی کرده باشیم و پیادهراهها و پارکها را پر کنیم! یعنی آیا میتوان گفت اینها ذوق هنرمندان ماست!
در شهر تبلیغاتی برای جذب گردشگر به مناطق تفریحی و تاریخی نظیر هتلها، بومگردیها، موزهها، اماکن مذهبی حتی اماکن خصوصی مانند رستورانها که میتوان منبع درآمد تبلیغات هم باشد نداریم و حتی معرفی همین مکانهای خاص در شهرستانها را در مرکز استان نداریم که خودش باعث ایجاد درآمد در مدیریت شهری، زیبایی شهر و جذب و هدایت گردشگر خواهد شد.
از طرفی نمادهایی که در سالهای بسیار دور نامگذاری شدهاند بهطور مثال پارک شیرین واقع در مرکز شهر که داستان و آوازه فداکاری و ایثارش در ایران بهنام است و نماد مقاومت ملی است اما فقط به ساخت مجسمهای اکتفا کردهایم که با گذر زمان امروز حال و روز خوبی ندارد حتی در کنارش چند خط توضیح برای نسل جدید نیست که گویای داستانش باشد و این بخشی از تأسف ما نسبت به مدیریت شهری کلانشهر است.
با گشت وگذار در شهر این حس دست میدهد که اگر در حال توسعه هستیم مدیون سرمایهگذاران بخش خصوصی هستیم که رنگ و لعابی به شهر دادهاند و فاصله بسیار زیادی بین امکانات عمومی در شهر با خدمات شخصی و سرمایهگذاری مردم شهر وجود دارد انگار هرکسی خانه و کاشانه خود را آباد کرده ولی مسئولان که وظیفه رسیدگی به شهر را دارند، نیز خانه خود را آباد کرده نه تنها در جزئیات رسیدگی به شهر شاهد عملکرد مناسبی نیستیم بلکه حتی در کلینگری هم دچار ایرادات بسیار زیادی هستند.
بهجای جذب این سرمایهگذاران برای بهبود و ترقی شهر نتوانستهایم انسجام را بین سرمایهگذاران ایجاد کرده و طرحهای توجیهی قابل اجرا و جذابی به آنها ارائه دهیم تا در کنار حمایتهای بانکی واداری که جذب سرمایه صورت پذیرد لذا این سرمایهگذاران را به سمتی بردهایم که بهجای خرج سرمایه خود در پروژههای مربوطه که اعتلا و پیشرفت شهر را بهدنبال دارد به احداث ساخت و سازهای شخصی تمایل دادهایم که منفعت بیشتری خواهند داشت.
به یک مثال ساده بسنده کنیم چرخی در یک برج تجاری زیبا با امکانات مناسب میزنیم ولی خارج که میشویم پیادهرو مناسب نداریم، نور مناسب نداریم جدول رنگ شده نداریم پل عابر پیاده برقی نداریم یا اگر دو تا در شهر داریم همیشه در حال تعمیر هستند خب اینها حداقلهایی است که این مردم فرهیخته به آن نیاز دارند!
بخش خصوصی هم مرهمتی فرمودند پارکینهای طبقاتی در دل شهر زدهاند ولی با افزایش جمعیت و کلان بودن شهر واقعاً کافی نیست.
سوار ماشین میشویم گشتی میزنیم چندساعته با نگاهی کلی و در نظر گرفتن جزئیات بیشتر به اولین چیزی که جلب توجه میکند پاک شدن یا نداشتن خطکشیهای خیابانها و چالههای همیشه تکراری، بزرگراهها، پلها، خیابانها و کوچههایمان که ماهها و با گذر عمر ما ترمیم نشدهاند که جزئی از روزمرگی ما بهحساب میآیند، گویی با زبان ساده آیا مسئولان شهری از این مسیرها تردد نمیکنند؟
تقاطعهای همسطح و غیر همسطح نور کافی ندارند که بهموجب آن برخی آهنآلات بهکار رفته در آنها مورد سرقت قرار گرفته باز هم در چیدمانهای شهری نمادهای بسیار ضعیفی بهکار برده میشود که گویای نگاه ضعیف مسئولان شهری است که دانشی در آن بهکار نرفته انگار نمیخواهند ببینند که مردمی داریم غنی از فرهنگ و تحصیلات عالیه بهطور مثال در مسیر اصلی شهر از حدفاصل استانداری تا پایانه شهید کاویانی مقابل استانداری که قلب تپنده شهر است و محل گذر مردمان بومی و غیربومی گلدانهایی قرار داده شده که وزن هر کدام به بیش از یک تُن میرسند که تنها هیچ زیبایی ندارند بلکه پیادهرو را نیز کاملاً مسدود کرده حالا بحث اینجاست که چرا در این نقطه از شهر؟
گویا در حق رسانه و تبلیغات هم کوتاهی شده شاهد تعداد مناسبی بیلبورد تبلیغاتی در سطح بزرگراهها و خیابانها نیستیم تعداد زیادی هم از بیلبوردهای موجود در شب خاموشاند یا روشنایی مناسب ندارند یا تخریب هستند، نحوه ارائه تبلیغات هم در بیلبوردهای شهری به قدری خلاقیت ندارند که این امکان را فراهم کنند که اشخاص یا شرکتها دارای مشاغل نیازمند تبلیغ باصرف هزینه بخواهند مشاغل خود را توسعه دهند و از این بیلبوردها استفاده بیشتری کنند که قطعاً با برطرفکردن این موانع میتوان درآمدزایی این بخش را افزایش داد.
اما سخن و پیشنهادات شهروندان از کلام حقیر شهری جوان پویا و روبه رشدی را در آینده کرمانشاه میبینیم اما به اذعان مدیران شهری این امر درحال اتفاق است اما از دید مردم این رویه به سمت پیشرفت نخواهد بود مگر با همبستگی بیشتر مسئولان شهری شورای شهر و دیگر مدیران فرهنگی شهر لازم است مدیریت شهری بستر را فراهمتر برای ورود همهجانبه سرمایهگذاران ایجاد کندکه امیدوار باشیم شاهدتکمیل پروژههایی از قبیل شهربازی و تلهکابین و بسیاری پروژههای دیگر تفریحی و رفاهی در شهر باشیم.
پیشنهاد میکنیم اگر مسئولان شهری توان نمادسازی و ایجاد خلاقیت ندارند مسابقاتی در سطح بینالمللی یا کشوری در استان برگزار کنند که هنرمندان در این زمینه خلق آثار و یا حتی خلق طرح و محتوا کنند که ضمن تجلیل از آثار آنها هم در نماهای چیدمان شهری استفاده شود که هم معنی و مفهوم سنت و تمدن شهر کرمانشاه را داشته باشند و هم نماد برازنده تفکرات زیبنده مردم شهر باشند.
در حد توان پیشنهاد میکنیم برای بالابردن دانش شهری سفری برای مدیران شهری به شهرهای کلانشهرهای آسیا بهمنظور الگوبرداری و یا حتی شهرهای همتراز کلانشهر کرمانشاه در داخل فراهم کنند تا با الگوبرداری در اجرای پروژهها تسهیل بروکراسیهای اداری بتوان موانع را رفع و راه پیشرفت را سریعتر طی کرد.
با پایان گشت وگذاری ساده شاهد این بودیم که شهروندان انتظار دارند مدیران شهری نهتنها با نگاهی کلی به موضوعات شهر نگاهی دقیق و جزئی نیز به مسائل و حل موضوعات و مشکلات داشته باشند از احداث تقاطعهای همسطح تا پُرکردن یک چاله کوچک چرا که حق این مردم بیشتر از اینهاست مردمی که سالها مرزنشینان غیوری بودهاند.
ومناللهالتوفیق.
حامد کاویانخواه؛ کارشناس و فعال اجتماعی
دیدگاه