به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی طلوع، طلاق پدیدهای است که همواره در تمام جوامع وجود داشته است، طلاق آخرین راه برای خانوادهای است که پایه و بنیان جامعه بر آن اساس شکل گرفته است، جامعه از تعداد زیادی از خانوادهها تشکیل میشود که یا بر اساس اصول منطقی و درست شکل میگیرد و یا غیر منطقی و نادرست.
مسائلی که قبل از ازدواج باید رعایت شوند تا بنا و بنیان خانواده محکم و استوار و محفوظ باشند شامل تشابه تحصیلی، فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی است که اگر از این اصول آسان بگذریم پایههای خانواده متزلزل میشوند این تزلزل نه تنها بر پیکره خانواده و محصولات بیگناه آن که کودکان طلاق هستند آسیب میرساند بلکه با ورود این قشر آسیب دیده بر جامعه بزرگتر بیرون از خانواده میتوانیم شاهد اتفاقات ناهنجاری باشیم که پدیده طلاق را برای اجتماع رقم میزنند.
در خصوص تبعات روانی فردی و آسیبهای اجتماعی بچههای طلاق، با فائزه السادات ضیاء ضیابری کارشناس ارشد روانشناسی و مدرس دانشگاه گفتگو کردیم، وی معتقد است: بسیاری از مواقع، اشتباهات و کم کاریهایی در مراحل اولیه ازدواج صورت میگیرد که باعث میشود زندگی با آسیبهایی روبرو شود که وجود این نقصانها در آخر منجر به طلاق خواهد شد.
وی گفت: طلاق انواع و اقسام مختلف دارد که عبارت است از طلاق رسمی، طلاق روانی، طلاق اقتصادی، طلاق اجتماعی و طلاق والدینی است که بدترین نوع طلاق میباشد، در طلاق والدینی پدر و مادر میتوانند با هم و یا جدا از هم زندگی کنند و از بچهها به عنوان وسیلهای برای جدال با هم استفاده کنند و به هر کاری دست بزنند که فرزندشان را به سمت خود جذب کنند که این خود باعث اختلالات روانی و رفتاری بر کودکان می شود.
بیشترین قربانیان طلاق بچهها هستند
وی افزود: بیشترین قربانیانی که طلاقها دارند بچهها هستند آنها صرف نظر از سنّی که در حین طلاق دارند همیشه طلاق را یک عامل از بین برنده امنیت میدانند چرا که بچهها مرگ والدین را بیشتر از طلاق تحمل میکنند چون طلاق را دلیل ترک کردن میدانند زمانی که پدر و مادر آنها از هم طلاق میگیرند احساس شدید گناه بر آنها غلبه میکند و دائماً با خود درگیر این سوال هستند که آیا کار ناشایستی از آنها سر زده است؟ آیا مُسبب جدایی پدر و مادرشان آنها هستند؟
این روانشناس اثرات طلاق را در سنین مختلف اینگونه ارزیابی میکند: دانشمندان مختلف نظریههای متفاوتی درباره سن کودکان طلاق و روانکاوی آنها مطرح کرده اند، در بین کودکان دختر زیر ۵ سال آنها معنی طلاق را درک نمیکنند اما جدایی را می فهمند و فکر می کنند این جدایی به منزله مرگ است، احساس گناه، پشیمانی، ندامت، سردرگمی و احساس عدم امنیت برای دختر بچهای که اولین بار است که جنسیت خویش را میفهمد و متوجه میشود که با پسرها فرق دارد و آزادیهای او حتی در بازی کردن هم متفاوت است و از اینکه پسران آزادیهای بیشتری دارند ناراحت است و این عدم امنیت را با خود تا بزرگسالی خواهد برد مگر اینکه در مراحل بعد با یک ازدواج مناسب پدر و مادر این حس برطرف شود.
ضیاء بری تاکید کرد: این مقوله برای پسران هم اینگونه است و بستگی به در کنار پدر و مادر ماندن آنها دارد، دختران و پسران هر کدام یک سن بلوغ دارند در سن ۳ تا ۵ سالگی دختران و پسران یاد خواهند گرفت که با والد همجنس خود همانندسازی کنند و پایه و اساس اولیه رفتارشان در بزرگسالی در این سن ایجاد می شود، نفرت از زنان در پسران و نفرت از مردان در دختران زندگی زناشویی آینده آنها را می تواند تحت تاثیر خود قرار دهد و حس انتقام جویی در هر این کودکان باعث میشود که بدترین رفتارها را با همسرانشان داشته باشند و همه اینها به چگونگی آماده سازی بچه ها برای طلاق دارد.
این روانشناس ادامه داد: هر چه سن کودک در هنگام طلاق کمتر باشد افکار زیان بار بیشتر خواهد بود زیرا کودک قدرت درک و تجزیه و تحلیل ندارد و قادر به درک خیلی از مسائل نخواهد بود و درک او بر اساس عینیاتش است و اینجاست که دائما بدنبال گناهکار می گردد. در مرحله دبستانی «عملیات عینی» کودک قادر به درک روابط کل و جزء میشود خودمحوری او از بین رفته است اما هنوز قادر نیست که مسائلی را که میبیند حل کند حال اگر این کودک در شرایط طلاق والدین قرار بگیرد این حس عدم امنیت که دارای همه چیز بوده است و حالا هیچ ندارد بر او چیره میشود و در برابر همکلاسیهای خود احساس حقارت خواهد کرد و با اُفت شدید تحصیلی در تکالیف مدرسه روبرو میشود محصول طلاق در این سن انگیزه تحصیلی خود را از دست خواهد داد. در عین حالی که هرچقدر سن کودکان بالاتر میرود عوارض جانبی طلاق کمتر خواهد شد اما سن بلوغ نیز مرحله ای بحرانی برای کودکان طلاق است زیرا کودک پسر و دختر ما باید کسی را در کنار خود داشته باشد که آداب بالغ شدن را به او آموزش دهد زیرا در این سن تحریک پذیری بچه ها بسیار بالاست در این دوره بچه های طلاق تفکر انتزاعی دارند یعنی قادر میشوند مسائلی را که خارج از دامنه حسشان هستند ببینند و درک و تجزیه مسائل در آنها افزایش می یابد.
تبعات زیان بار طلاق در جوامع
ضیاءبری تصریح کرد: طلاق در سن نوجوانی و بزرگسالی برای فرزندانی که به سرانجام رسیدهاند و بدنبال حرفه و شغل هستند آسیب جدی ایجاد نمی کند جز احساس خجالت از عنوان کردن مساله طلاق والدین و معمولا این افراد راحت تر ازدواج مجدد والدین خود را می پذیرند.
بهرام نوابی فر جامعه شناس و مدرس دانشگاه نیز معتقد است: کودکانی که در زندگی مشترک به دنیا آمدند و تحت تربیت والدین قرار گرفتند یقینا محصول مشترکی هستند از عاطفه ها و فرهنگی که در اینها ماندگار شده است و جامع پذیری آنها به طور کلی محصول کانون نهاد خانواده است و فرزند تحت سرپرستی آنها زندگی اجتماعی خود را از تولد تا رویداد طلاق شروع کرده است و یقینا آن خاطرات و یادگارها نوع تربیت که در زندگی آنها بوده است به عنوان قسمتی از زندگی و سن و سال کودکان در حافظه آنها خواهد ماند و هیچ وقت آمادگی پذیرفتن جدایی والدین را ندارند و دست دراز کردن به سوی کدامیک از والدین برای کودکان بسیار مشکل است چون پدر و مادر را دوست دارند و هر کدان از والدین سهمی در جامع پذیری فرزندانشان داشتهاند که زدودن این اثرات برای هر کودکی بستگی به مقطع سنی او دارد.
نوابی فر اظهار کرد: کودکان از نظر عاطفی دچار خلاء و نقصان میشوند و آن عاطفهای را که والدین توأمان برای جامعه پذیری به آنها میدادند تا زمان شروع اختلافات برای آنها امیدواری و رفاه روحی و روانی را در بر داشته است با شروع متارکه ندارند و این خود یکی از دلایل عدم اعتماد به نفس در بچههای طلاق خواهد شد. ازجمله آسیب های طلاق برای کودکان این است که جامع پذیری آنها از طریق افرادی صورت خواهد گرفت که بدسرپرست هستند، دیگران آنها را برای فروش استثمار میکنند، کسب پول و امیال غیر درست و مشاغل کاذب، تکدی گری و مسائلی که نظام اقتصادی آنها را قبول ندارند. کودکان کار و خیابانی از جمله این افراد هستند که اغلب پرخاشگر هستند.
این جامعه شناس بیان کرد: کودکانی که محصول طلاق هستند اکثراً دچار تبعات بدی میشوند و ممکن است که به بزه کاری که انواع مختلف آن در جامعه مشاهده میشود روی بیاورند. بد سرپرستی گاهی به بیسرپرستی هم منجر میشود و ممکن است آن تک سرپرست هم آنها را رها کند و این کودکان در جامعه شناور و بدون هدف خواهند ماند و معمولا برای کشتیهای بی حرکت امواج تصمیم میگیرند. افسردگی و کمبود محبت هم یکی از خروجی های برداشت فکری برای کودکانی است که دارای والدینی هستند که در شرایط رفاه اجتماعی قرار گرفته ان و معمولا کودکانی که دارای والدینی هستند که از لحاظ تحصیلی و رفاهی در شرایط مناسب هستند و به خاطر آگاهی سرپرست به درستی حضانت می شوند در معرض آسیب اجتماعی کمتری هستند.
ثبت ۳۹۶۰ واقعه طلاق در استان کرمانشاه
علیرضا قبادی مدیر کل ثبت احوال استان کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار طلوع، از افزایش آمار طلاق در این استان خبر داد و گفت: طی ۹ ماهه امسال ۳۹۶۰ واقعه طلاق در استان به ثبت رسیده که در مقایسه با سال گذشته ۶۷ واقعه افزایش داشته است.
قبادی همچنین بیان کرد: در این مدت ۱۳۶۷۵ واقعه ازدواج به ثبت رسیده است که نسبت به مشابه سال قبل ۱۵۱۴ مورد کاهش داشته است.
وی در ادامه به آمار ولادت نیز اشاره کرد و گفت: از کل ولادت ثبت شده ۲۱ هزار و ۲۰۱ واقعه در مناطق شهری و ۴ هزار و ۲۳۴ واقعه نیز در مناطق روستایی به ثبت رسیده به عبارتی ۸۳ درصد وقایع ولادت در مناطق شهری رخ داده است.
قبادی افزود: در این مدت ۱۳ هزار و ۳۱۱ نوزاد پسر و ۱۲ هزار و ۱۲۴ نوزاد دختر به دنیا آمده اند. به بیان دیگر نسبت جنسی ولادت ۱۰۹ بوده که نشان دهنده تولد ۱۰۹ نوزاد پسر در مقابل ۱۰۰ نوزاد دختر است.
وی از مکانیزه شدن ثبت ازدواج و طلاق در استان کرمانشاه اشاره کرد و افزود: وقایع ازدواج و طلاق از روش سنتی به سمت مکانیزه شدن میرود که هدف این است که به صورت آنلاین به ثبت احوال اعلام شود.
گزارش از پریا امیری پریان
دیدگاه