طلوع کرمانشاه| یادداشت – بهمن شیرمحمدی: عدم آمادگی برای عکس العمل سریع و مناسب به هنگام وقوع بحران، موجب سردرگمی و ارائه آمارهای ضد و نقیض از سوی مسئولان بهزیستی در روزهای اولیه پس از وقوع حادثه هولناک زلزله شد.
هر روز رقمی جدید و متفاوت از بی سرپرست شدن کودکان اعلام می شد که روز بعد این بی سرپرستی انکار می شد و همین سرنوشت ناآگاهی از شدت بحران در آمارهای زنان بی سرپرست، معلولیت ها و قطع نخاعی ها دیده شد.
اعزام دیرهنگام تیم های رواشناسی و مددکاران اجتماعی به روستاهای دورافتاده و سرپوش نهادن در زمینه خودکشی زلزله زدگان، بارها و بارها در رفتار مدیرکل بهزیستی در نشست های متعدد خبری دیده شد که پس از مدتی به ناچار علاوه بر تایید این چالش، از آن به عنوان سیاه نمایی یاد شد و حتی وقوع خودکشی در شرایط بحران به عنوان امری طبیعی از سوی دکتر قادری قلمداد شد!
جناب دکتر امید قادری در اوج بحران و مشغله کاری شما برای رسیدگی به مددجویان زلزله زده، بیماران اوتیسم به حاشیه کشیده شدند.
تنها چند نمونه مثال می زنیم؛ پدر مبین که پس از زلزله علاوه بر بی سرپناهی با تشنج های بالای فرزندش مواجه شد برای یاری رسانی بارها و بارها دست به دامن رسانه ها شد چراکه می خواست صدای کوتاه و دردمندش را به گوش شما برساند.
یا همان فرزندان بانوی دیالیزی که پدر خود را در زلزله از دست دادند و بی سرپناه شدند علاوه براینکه از بهزیستی سرپل ذهاب قطع امید کردند ساعت ها پشت درب های بسته اتاق شما که مشغول رسیدگی به امور زلزله زدگان بودید، باقی ماندند.
شاید آن هنگام که پس از رسیدگی به امور زلزله زدگان و گذشت یک روز سخت کاری به کرمانشاه بازمی گشتید اگر به همراه معاونان خود برای صرف شام به رستوران بالای شهر قدم نمی گذاشتید فرصتی برای رسیدگی به حال همه مددجویان پیدا می کردید و شاید می توانستید هزینه یک شب شام در رستوران مجلل آن روزها را به تامین یک سرپناه برای حادثه دیدگان تبدیل کنید.
از این حرفها می گذریم… اما از رفاه و توانبخشی معلولان خود بگویید؛ آیا برگزاری دوره های متعدد توانبخشی این اداره توانسته بخش اعظم مهارت های سابق را به معلولان بازگرداند و جایگاهی برای حضور آنان در این استان فراهم کند؟
آیا هنوز هم معلولان برای دریافت وسایل کمک توانبخشی باید با فراز و نشیب ها و سنگ اندازی های متعدد برای دریافت حداقل امکانات برخوردار شوند؟ و آیا هنوز هم گمان می کنید رسیدگی به مددجویان تنها با پرداخت مسمتری ماهانه تمام می شود و می تواند خلا نبود و کمبود به موقع و مستمر مددکاران در شرایط حساس بحران را جبران کند.
گذشته از این سخنان از وضعیت مناسب سازی معابر سوال داریم که گویا ماه هاست در غبار فراموشی ناپدید شده، شاید اگر بتوانید مانع از هزینه های بی مورد در این اداره کل شوید وضعیتی که سالها مورد بی توجهی قرار گرفته و تنها به ایجاد رمپ در برخی ادارات منتهی شده رفع شود تا معلولان دیگر گمان نکنند که این جامعه آنان را نمی خواهد.
اگر اقدامات شما در زمینه ساماندهی کودکان کار مناسب بوده چرا روز به روز تعدد این کودکان و زنان معتاد بی سرپرست زیاد می شود؟ آن کمپ خصوصی بهزیستی که در خانه ای متروک و قدیمی در خیابان سعدی کرمانشاه با خدمات مبهم بنا شده می تواند به درمانی برای دردهای بی شمار این زنان تبدیل شود؟؟
همیشه که نمی توان به تعریف و تمجید پرداخت و نیمه پر لیوان را دید گاه باید به دور از تشریفات و مدح گویی، سوال کرد و شفاف سازی عملکرد مثبت یک مسؤول را در همه ابعاد مدیریتی از وی خواهان شد.
دیدگاه