حمایت و معرفی هنرمندان و آثار آنها از جمله وظایف رسانهها می باشد .که متاسفانه در استان ما به شکل حرفهای ،منسجم و دائمی ،کمتر به این مسئله پرداخته شده است .
در مقابل هنرمندی که سالیانی از عمرش را صرف پرداختن به کارهای فرهنگی ادبی و هنری کرده است؛ کمترین کاری که می توان برای قدردانی از او انجام داد ،تلاش در شناخته شدن ،معرفی وآشنایی باآثارش می باشد .
در این راستا سعی داریم با جمعآوری اطلاعات از هنرمندان شهرمان به زبان خودشان قدم های کوتاهی ،در شناخته شدن این ذخیره های فرهنگی، ادبی وهنری بر داریم. یکی از همین هنرمندان بانوی شاعری به نام زینب امیری پریان است.
او ساکن کرمانشاه و در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل کرده و به شکل حرفهای فعالیت های ادبی اش را از سالیان دور آغاز کرده است.و دستاوردش کتاب شعری به نام “من با صدای خودم حرف میزنم “می باشد . او را به گفتگوی دوستانه دعوت می کنم و او صمیمانه به سوالاتم پاسخ می دهد.
در ابتدای سخنانش بیوگرافی کوتاهی از خود ادائه داده ودرباره چگونگی روند فعالیتش گفت ؛ از نوجوانی در محافل ادبی و هنری حضور داشتند گرایش ام بیشتر به سمت ادبیات و خصوصاً شعر بود. در ابتدا شبیه اکثر کسانی که شاعر بودن را تجربه میکنند، با شعر موزون و کلاسیک شروع کردم شعرهایی در قالب مثنوی و غزل سرودم .
کم کم با شعر آزاد آشنا شده و برایم جذابیت پیدا کرد. ابتدا شعرهای کوتاه و طرح و بعد هم شعرهای آزاد بلند و پخته تر… چند سالی است که به طور حرفهای در زمینه شعر آزاد فعالیت میکنم حاصل سالها تجربه ام را در کتابی با عنوان “من با صدای خودم حرف میزنم “با همکاری انتشارات آثار برتر به چاپ رساندم.وی در ارتباط با شناختش از شعر گفت ؛ من معتقدم در شعر آزاد شاعر میتواند فضای سازی گسترده تر و تصاویر تازهتری خلق کند. البته سرودن شعر آزاد کار ساده ای نیست.
نیاز به مطالعه و تفکر عمیق دارد. آزادسرا باید بسیار پخته با سواد وعمیق باشد و گرنه شاعر موفقی نخواهد بود. در شعر کلاسیک ما با قالب های تعیین شده سر و کار داریم. ریتمیک بودن و وزن و قافیه داشتن جاذبه شعر را در ذهن مخاطب نقش می زند ولی در شعر آزاد که هیچ قالب از پیش تعیین شدهای ندارد، تصاویر و مفاهیم عمیق و آرایه های ادبی هستند که باعث جذابیت میشوند. مخاطب عام ، معمولاً از شعر کلاسیک لذت بیشتری میبرد ،زیرا ما بیشتر عادت به وزن و قافیه داریم و با شعرهای حافظ سعدی و … آشنایی داریم گاهی پیش میآید مخاطب حتی شعر آزاد را ،شعر نمیداند .چون با اشعار متأخرین مقایسه می کند .
مخاطب شعر آزاد بیشتر مخاطب خاص است که با توجه به شناختی که از شعر دارد میتواند به راحتی ارتباط برقرار کند. او در جواب این سوال که چه مشکلاتی در زمینه چاپ کتابش داشته است گفت؛ هزینههای بالا و سرسام آور در وهله اول کار چاپ و نشر کتاب را سخت میکند و از طرف دیگر پخش و فروش کتابها، که عمدتاً به عهده شاعرمولف می باشد.
متاسفانه در این میان ارشاد اسلامی هم که قاعدتاً باید در فروش و معرفی شاعر و کتابش، اورا حمایت کند عملا کمکی نمیکند .مولف با این شرایط انگیزه اش را برای کتابهای بعدی از دست میدهد .وی در مورد فعالیتش در رشته های هنری دیگر گفت؛ در زمینه نمایشنامهخوانی هم فعالیتهایی داشته ام .در چند نمایشنامه در جشنوارههای استانی و در نمایش نامه خوانی استاد فنی زاده که در تهران برگزار شد نیز،به عنوان صحنه خوان حضور داشته ام .اما جذابیت شعر برایم بیشتر بود وهمیشه حس بهتری به من داده است .وی در مورد فضای انجمنهای ادبی و تاثیر حضور در این محافل گفت؛ انجمنهای ادبی در ابتدای راه می تواند تا حدودی تاثیرگذار باشند آن هم اگر مسئولین انجمن ها با نقدهای اصولی شاعر را در جهت صحیح راهنمایی کنند-که متاسفانه اغلب نقدها کمرنگ و بیشتر سلیقهای هستند-
شاعر به انجمن نمیرود که شعر یاد بگیرد، چون شعر یک استعداد است و باید پرورش داده شود. پس عملا شعر آموختنی نیست. ولی اگر استعداد شاعری در مسیر درست قرار بگیرد؛ واو به صورت حرفهای و جدی تلاش و مطالعه کند میتواند در پیشرفت و موفقیتش تاثیر داشته باشد.
فرحناز متعالی
دیدگاه